- واجار کردن
- به آواز بلند بگوش همه رساندن: (دیگر لازم نیست این موضوع را واجار کنی)
معنی واجار کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- واجار کردن ((کَ دَ))
- به آواز بلند به گوش همه رساندن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی را به کاری برانگیختن، تحریک کردن، مجبور کردن
مجبور کردن، ناچار کردن
Coerce, Compel, Impel
coagir, obrigar, impulsionar
coaccionar, obligar, impulsar
zmuszać, popychać
принуждать , заставлять , побуждать
примушувати , змушувати , спонукати
dwingen, aandrijven
zwingen, antreiben
contraindre, obliger, pousser
costringere, obbligare, spingere
मजबूर करना , मजबूर करना , प्रेरित करना
বাধ্য করা , অনুপ্রাণিত করা
zorlamak, harekete geçirmek
강요하다 , 몰다
kulazimisha, kusukuma
强迫 , 推动
強制する , 駆り立てる
לאלץ , להכריח , לדחוף
memaksa, mendorong
บังคับ , บังคับ , กระตุ้น
قسر , أجبر , يدفع
مجبور کرنا
بمزد گرفتن خانه و ملک یا کالایی را در برابر بهایی باستفاده در آوردن و از آن بهره جستن
لگد کوب کردن پایمال کردن
پامال کردن، لگدکوب کردن
کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
بر انگیختن، مجبور کردن باجرای امری ملزم ساختن، باز داشتن منع کردن
تسلیم کردن ، ترک کردن، بعهده کسی محول کردن: (اداره هر قسمت ازکشور خود رابیکی ازامرا واگذار کرد)